زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است... و این راز تنهایی اوست

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است... و این راز تنهایی اوست

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

۳۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

بزرگی گفته است:


در فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب

 نقطه ضعف های ما نهفته است


این جمله راز تغییر ما را آشکار می کند.

سفر ما از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب دو مقصد دارد

1. شناسایی نقطه ضعف های وجودمان

2. اصلاح آن ها


شکوهمندترین تمدن ها و عظیم ترین بناها تنها و تنها از یک نقطه منهدم شدند و آن نقطه ضعف هایشان است


یک سازه عظیم مثل سد بتونی را در نظر بگیرید، انهدام آن همه عظمت و شکوه تنها از یک ترک ساده و نامحسوس آغاز می شود و تبدیل به فاجعه محیطی و انسانی می شود


شخصیت عظیم و باشکوه ما نیز تنها از محل نقاط ضعفمان ضربه پذیر بوده و تخریب می شود


کار بزرگ زندگی ما شناسایی و اصلاح نقطه ضعف هایمان است

تغییر بزرگترین کاری است که ما باید همیشه آن را در زندگی انجام دهیم


تغییر را می توان مانند یک سفر در نظر گرفت


سفری هیجان انگیز از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب


ما برای هر کاری از قبل طرحی را آماده می کنیم.

از کوچکترین کارها تا بزرگترین و حساس ترین امور زندگی


درخیلی از کارها به خاطر ملکه شدن در ذهنمان، این فرایند(طراحی) در چند ثانیه صورت می پذیرد مانند رانندگی، رفتن به محل کار و ...


اما برخی از امور، نیاز به طرح ریزی قبلی دارد و ما باید از قبل بر روی آن فکر کنیم و مشورت بگیریم مانند به سفرهای طولانی رفتن، ازدواج کردن، فرزند دار شدن و ...

از این رو برای بزرگترین مسئله زندگی مان( یعنی همان تغییر خودمان) باید از قبل طرحی را آماده کرده باشیم.

گام دوم:


امیدوار کننده ترین نکته در مورد ما و زندگی مان این است که:


ما با آنکه متاثر از شرایط هستیم اما محکوم آنها نیستیم


یعنی ما می توانیم زندگی مان را تغییر دهیم


نگرش ما تحت تاثیر عوامل مختلف شکل گرفته است اما به محض اینکه ما  اراده کنیم می توانیم آنها را تغییر دهیم.


حال به این جمله دقت بیشتری بفرمایید:

به جای اینکه تمام دنیا را فرش کنم، کفش های خوبی می پوشم

یعنی

به جای اینکه تمام دنیا را تغییر دهم، خودم را تغییر می دهم

قسمت اول

هدف از ارائه مجموعه (یادش بخیر اون وختا)، بازخوانی مقایسه ای فرهنگ کشورمان در قرن اخیر بود تا در یک نگاه اجمالی تغییرات فرهنگی مردم در چند دهه اخیر، مورد توجه قرار گیرد.

در ادامه قصد داریم علل اصلی این تغییرات را بررسی نماییم


علت اصلی این تغییر اساسی فرهنگی

تغییر اساسی ارزش های انسانی است


این نشان می دهد ما در ارائه ارزش هایمان به نسل جدید

یا عمل نکردیم و یا بد عمل کردیم

بد عمل کردن از عمل نکردن مهلک تر است

دلایل اصلی

1. نداشتن نظام آموزشی مبتنی بر فرهنگ داخلی


1-1- آموزش هایی که به فرزندانمان ارائه دادیم و می دهیم با فرهنگ ما سنخیت ندارد.


2-1- نظام آموزشی، فرزندان ما را مصرف کننده(تقلید کننده) و نه تولید کننده(متفکر و مبتکر) تربیت می کند.


3-1- تمام فعالیت های آموزشی صرفا در حد نظری محض ارائه شده اند و تقریبا هیچ ساز و کاری برای تجربه دانسته ها و یافته ها طراحی نشده است.

5-تجربه


خیلی از ضعف های روحی و ذهنی ما به علت تجربه نکردن است


جمله معروفی از امام علی(علیه السلام) هست که می فرماید:

«هنگامی که از چیزی میترسی ، خود را در آن بیفکن ، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی ، از خود آن سخت تر است»


تجربه کردن خیلی از نگرش های ما را اصلاح می کند


«عمل نکردن» یا «ناتوانی در عمل» موجب ناتوانی در ذهن می شود


از یک فیل بان پرسیدند که یک فیل را چگونه تربیت می کنید که فرار نمی کند.

در پاسخ گفت: در ابتدای تولد، به پای او یک زنجیر قطور می بندیم. وقتی او می خواهد فرار کند نمی تواند و تلاش های پی در پی او به نتیجه نمی رسد.

بعد از مدتی فیل تصور می کند که برای همیشه پایش زنجیر است و دیگر نمی تواند فرار کند و به همین علت دیگر فرار نمی کند.

4- خود انگاری


خود انگاری همان تلقی و تصوری است که شخص از خودش دارد


این تلقی و تصور در طول زندگی و از طریق عوامل مختلف در انسان به وجود می آید.


ما هرگونه که خود را ببینیم دیگران هم همانطور نسبت به ما نگاه می کنند.

من در دوره تحصیل، دانشجوی سخت کوش و قوی(به اصطلاح درس خون) نبودم اما خودم را فردی باسواد و درس خوان می دیدم همین تصور و پندار از من به دیگران هم سرایت کرده بود و وقتی با برخی نمرات ضعیف من مواجه می شدند خیلی تعجب می کردند. در حالی که واقعیت این بود که من در آن درس کوشش کافی نکرده بودم.


این تصور و تلقی شخص از خودش همواره در نگرش او تاثیرگذار است.

فرض کنید شخصی خود را ناتوان و ضعیف النفس می انگارد در این حالت این تصور در تفکر او و سپس در رفتار او جلوه خواهد کرد و شما نیز او را چنین فردی خواهید یافت

دغدغههای اصلی ذهن یک آمریکایی چیست؟

گذران زندگی و معاش

با وجود درآمد سرانه ملی بسیار بالا، مهمترین دغدغه یک آمریکایی تامین معاش است. یک دلیلش این است که آمریکاییها بسیار مصرفی هستند.

وسوسه مصرف در آنجا بسیار بالاست.

بنابراین بالا رفتن درآمد مشکلی را حل نمیکند. پابه پای بالا رفتن درآمد، مصرف هم بالا میرود.

هر آمریکایی فارغ از میزان درآمدی که دارد, همواره کلی بدهکار است و چگونگی پرداختن بدهیها همواره دغدغه و دلمشغولی اصلی اوست

 هر آمریکایی به طور معمول در آن واحد به چند موسسهی اعتباری بدهکاری دارد و گاه برای پرداخت بدهی از موسسهی دیگری وامی با بهره بالاتر دریافت میکند تا بتواند بدهیهای گذشته را بپردازد.

به ندرت کسی در آمریکا یافت میشود که به یک یا چند موسسه اعتباری بدهکار نباشد.

 دغدغه اصلی مردم امریکا پرداخت بدهی است.

 آمریکا کشور مرفهی است و توانسته است سطحی از رفاه را برای عموم مردم فراهم کند.

اگرچه در آنجا دولت رفاه مانند کشورهای اروپایی هیچگاه پدید نیامد؛ چرا که به دلایل تاریخی احزاب چپ و سوسیالیست هیچگاه قدرت را به دست نگرفتند تا نماینده طبقه ضعیف جامعه باشند, اما به هر حال رفاه نسبی در آمریکا وجود دارد.

حال با توجه به این مطلب باید گفت برای افرادی که به نوعی ثبات اقتصادی و معیشتی رسیدهاند و از نگرانی نسبت به وضعیت معیشتی و رفاهی در امان هستند, دغدغههای فراتری مطرح است. 

البته ظهور این سنخ دغدغهها به میزان تحصیلات نیز وابسته است. نگرانی نسبت به محیط زیست، آلودگی خاک و آب و هوا، گرم شدن کره زمین، گرسنگی یا فقر جهانی، مسائل مربوط به جنگ از جمله دغدغههایی است که میتوان برای این قشر از مردم آمریکا نام برد.

3-کلام و گفتار


کلام را بزرگان تعبیر به تفکر با صدای بلند کرده اند

این یعنی حرف زدن بخشی از فرایند تفکر است

از اینرو نوع گفتار شما در نوع نگاه شما تاثیر مستقیم دارد چرا که در نوع تفکر شما موثر است


کافی است به مدت چند روز از واژه های منفی و ناپسند استفاده کنید

 به راحتی خواهید دید که نگاه شما به زندگی هم رو به منفی شدن و رو به انحطاط دارد

تمامی روانشناسان معتقدند که زبان و تفکر ارتباط تنگاتنگ و در هم تنیده ای با هم دارند.

 به گونه ای که برخی مبنای تفکر را زبان و مبنای زبان را تفکر می دانند.


این نشان می دهد برای اصلاح نگرش و نگاهمان به زندگی باید برای گفتار و کلام حساب ویژه ای باز کنیم

از دیگر خصوصیات زندگی به سبک آمریکایی تغذیهی نامناسب است.

در موارد بسیاری وعدهی صبحانه وجود ندارد و گاه فقط به یک فنجان قهوه محدود میشود.

وعده نهار به طور معمول در فرصتی بسیار کوتاه و با یک فستفود یا ساندویچ میگذرد.

یک زن و مرد آمریکایی حتی برای شام هم منتظر هم نمیمانند. هر کس هر موقع که به خانه رسید یک غذای منجمد شده را در اجاق ماکروویو به سرعت آماده میکند و میخورد.

متخصصان بهداشت و تغذیه نسبت به کیفیت مواد غذیی و نوع تغذیه هشدار جدی میدهند که تغذیه در آمریکا وضعیت بسیار نامناسبی دارد.

البته این مسئله به نوع مصرف و فرصت نداشتن برای تغذیه مناسب باز میگردد، و نباید گمان کرد که تغذیه نامناسب در آمریکا به علت کمبود مواد غذایی است.

در ایران در محل کار به طور معمول نهار داده میشود و یا با هزینهی خود کارمندان به هر حال وعده نهار جایگاهی دارد اما آنجا اینجور نیست. نیم ساعت فرصت وجود دارد که باید بروند بیرون و با یک فست فود خود را سیر کنند.

 نهار دادن ادارات در محل کار هرچقدر هم هزینه داشته باشد سنت بسیار  مثبتی است و بسیار مطلوب است. 

 و همانطور که اشاره کردم جمع شدن اعضای خانواده در کنار سفره بسیار  مهم است و تاثیر بسیار بالایی در تعاملات انسانی اعضای خانواده دارد.

2- محیط و اطرافیان


توجه: در اینجا منظور از محیط انسان هایی هستند که فرد در طول زندگی با آنها ارتباط داشته است.


دوستی داشتم که بعد از چهار سال زندگی مشترک با همسرش، از او جدا شد.

وقتی علت را پرسیدم گفت:

یکی از علت ها این بود که همسرم نسبت به مردها نگاه بدبینانه ای داشت.


گفتم پس چرا با وجود این بدبینی با تو ازدواج کرد؟

گفت: تصمیم گرفته بود این بدبینی اش نسبت به مردها را اصلاح کند اما متاسفانه نتوانست و رابطه مان به هم خورد.


پرسیدم آیا تا به حال علت این بدبینی را از او جویا شده بودی؟

جوابی داد که مرا به فکر فرو برد:

گفت: در کودکی پدرش رفتار تبعیض آمیزی با مادرش داشت و این رفتار نادرست، یک نفرت و بدبینی را در ذهن او ایجاد کرده بود.


v   اطرافیان ما می توانند نقش مهمی درشکل گیری نگرش ما داشته باشندv