زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است... و این راز تنهایی اوست

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

دل آدمی بزرگ تر از این زندگی است... و این راز تنهایی اوست

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

۱۷ مطلب با موضوع «پا به پای فرزند» ثبت شده است

 فرزندان ما همانگونه می شوندکه ما«هستیم» نه آنگونه که«می خواهیم»!

 فرزندان ما در جریان الگویابی

 از شخصیت ما آن بخش از وجود ما را همانند  سازی می کنند که جزء طبیعت ومنش ذاتی ماست و نه آن بخشی که در قالب نقاب و نقش و مدل‌های صوری و تصنعی از خود در می آوریم.

باید زبان کردار جایگزین زبان گفتار شود

 تعلیم و تربیت فعال یک فرایند خودآموزی است و نه دگرآموزی

 در بسیاری از مواقع یادگیری آنقدر بی معنی است که فقط تکرار صداهاست و نه یادگیری و دانستنی با معنی واقعی.

 دانش واقعی یک فرایند اکتشافی و خصوصی است که باید با بینش و دریافت درون فرد همراه شود و نه  آن که توسط دیگران در قالب نصایح و سخنرانی، و روش غلط تربیتی این است که انتظار داشته باشیم تا هرآنچه را به کودکان می گویند: قلباً بپذیرند، در حالیکه گفتن تربیت کردن نیست.

 بسیار برخوردار بودن محروم بودن است.

اگر هر مربی پاسخ‌ها، محرک‌ها و امکانات را در اختیار کودک قرار ندهد، باعث می‌شود متربی به‌واسطه تلاش، نه براساس امکانات، بلکه بر اساس تحریک نیاز، آنچه را که می‌خواهد با دست خویش و با کوشش و رنج‌سازنده خویش بجوید و به‌دست‌آورد.

اولین و سازنده‌ترین مربی کودک، رنج‌ها و زحمت‌هایی است که در جریان رشد خویش تحمل می‌کند. زیرا آدمی تنها در برخورد با مشکلات و موانع است که خود را می‌یابد ودر محرومیت شدید است که برخورداری را حس می‌کند!

هیچ تحول و رشدی در خلاء صورت نمی‌گیرد  و هیچ مهارتی خود به خود پدید نمی‌آید. مگر آنکه در برخورد با مانع و مشکلی که توانمندی فرد را به مبارزه وادار می‌کند، بروز نماید.

شکسپیر درباره مفهوم خوشبختی می‌گوید: خوشبخت آن کسی است که به زحمتی مبتلا‌شود و صبرکند. زیرا فرد باید خوشبختی را از درون خلق کند نه از بیرون.

 تنها چیزی که کودک باید عادت کند این است که به چیزی عادت نکند.


از نظر علمای تربیتی قدیم: آدم تربیت شده کسی است که آنچه فضیلت نامیده می‌شود در او به صورت خوی و عادت پایدار در آمده باشد.


 در مقابل نظریه فوق، گروهی معتقدند: تربیت فن برهم زدن عادت است  و اینکه انسان باید عادت کند که به چیزی عادت نکند زیرا عادت روح  ابتکار خلاقیت و انگیزه و احساس مسئولیت را از بین می‌برد.


تربیت فن جلوگیری از تشکیل عادات است عاداتی که مانع ظهور اراده، هوشیاری، اختیار و آزادی انسان می‌شود.


اما در عادت مثبت ثبات و تکرار فعالیت باعث صرفه‌جویی در نیرو و تسهیل فعالیت‌ها و تغییر رشد می‌شود و اگر همراه با فکر و تأمل باشد شخص را به تازه جویی و ابتکار سوق می‌دهد و درعادت انفعالی جریان رشد و ابتکار را قطع می‌کند و اگر همراه با اطاعت کورکورانه باشد ذهن و فکر تعطیل می‌شود.

 بارآوردن مانع پروراندن است


مربی مانند پرورش دهنده گل، گیاهانی را مراقبت می‌کند تا از گزند آسیب‌های احتمالی برحذر بماند.


بارآوردن مفهومی است برای پدید آوردن دگرگونی‌های معینی که دیگری و دیگران آن را مورد نظر دارند و طبیعت درونی فرد در آن نظر گرفته نمی‌شود.


پروراندن یعنی فراهم آوردن زمینه برای نمایاندن توانایی‌هایی که بر اساس فعالیت آزاد پرورش یابند و به عرصه ظهور برسند.


در بارآوردن شکل دادن کودک براساس قالب‌ها و هدف‌های بیرونی و ساختگی به شکل فرمان دادن ،تحمیل کردن، عادت دادن و روش آن تلقین و تکرار و واداشتن و بازداشتن است.


      آیا نیازهای کودک فقط خوراک و پوشاک و محبت است ؟


       آیا استعدادهای او فقط خواندن و نوشتن و انباشتن حافظهاست؟


       آیا نیازها و استعدادهای فرزندانمان را می شناسیم؟


   تربیت کودک


 یعنی شکوفا کردن استعدادها و برآوردن نیازهای او